معنی سراسری و عمومی
حل جدول
همگانی
همگانی، کلی، جمعی، مشترک، اشتراکی، متداول، مرسوم، عام، عمیم
عمومی
همگانی، سراسری
فارسی به عربی
فرهنگ عمید
سرتاسری،
واژه پیشنهادی
سراسری
فرهنگ فارسی هوشیار
در تازی نیامده امرکانیک همگانی (صفت) منسوب به عموم آنچه که متعلق و مربوط به عموم باشد همگانی: تعلیمات عمومی.
لغت نامه دهخدا
عمومی. [ع ُ] (ص نسبی) منسوب به عموم. (از اقرب الموارد). چیزی که شامل همه گردد. عام. کلی. (ناظم الاطباء). آنچه که متعلق و مربوط به عموم باشد. همگانی. (فرهنگ فارسی معین). در مقابل خصوصی.
فرهنگ واژههای فارسی سره
همگانی
کلمات بیگانه به فارسی
همگانی
عربی به فارسی
اشتراکی , همگانی
فارسی به ایتالیایی
comune
معادل ابجد
703